خاطرات اسبی

 

شب 11

 

آخور پناهگاه اسب سلام !

 

امروز صبح یه شانس اساسی اووردم . صبح که شد طوری اسبا به طرفم نیگا میکردنو شیهه می کشیدن که فوری همه مهترا جمع شدن . چن لحظه بعدم حراست باشگاه خبر دار شد و بلا فاصله هم مدیرا و مالکا و غیره!

 چو افتاده بود که من مشمشه گرفتم که اسبا اینقدر  بهم حساس شدن .

 فرستادن دنبال دامپزشک . اومد یه معاینه سطحی کردو گفت من از همه اسبا سالمترم . بعد به خانو خروش که کنارم هستن نیگا کرد و گفت اینها ظاهرا سوء تغذیه گرفتن! رنگشون پریدس . عضلات سینه و بازو و کپلشونم آب شده .احتمالا غذاشونو کامل نمی خورن خطرم که داشت جیم میشد میرفت تو باکس از چشمش دور نموند . اونم دید و گفت اینم سوء تغذیه گرفته . شکمش از پر خوری باد کرده .اگه بخواهد همینجوی بره جلو حتما نقرس میگره . در مورد اقماریو دودیو مثلثم گفت مشکلشون از تخصص من خارجه . واسه اینها باید نجواگر اسب بیارن  !

کلی خندیدم . مهترام خندیدن . آخه تو آدما کار نجواگر یو روانشناسا انجام میدن و با اینکه همه آدما دیوونن  اما هیشکی دوس نداره بره پیش روانشناس و واسش افت داره !

جو باشگاه یهو انگار نریون بشاشه رو آتیش خوابید . حرف حرف حق بود که از دهن یک کارشناس مقتدر میومد بیرون. با این حرفم که نمیشه  مبارزه کرد. تنها راهش مبارزه با گوینده حرف بود. مدیر باشگاه که دید یهو کل باشگاهش رفته زیر سوال با اون چشمای موذیش که وقتی می خواد توطئه کنه تنگ تر میشه رفته گیر داده به دامپزشکه . گفت نری این حرفا رو جای دیگه بزنی ها !

 دامپزشکه بهش لبخند زد . مدیر صحبتشو ادامه نداد . میدونست فایده نداره . حیف که این اداره دامپزشکی هنوز هم تا حد کمی بی دخالت کار می کرد . درسته که در طول زمان به کمک مالکای معتبر اکثر آدماشو خراب کرده  بودنو   دیگه هیچ کدوم حوصله فضولی تو کارشونو نداشتن ، اما نمی دونم این خاک دامپزشکی چی داره که هنوزم هر چند وقت یکبار میبینی یکی مثه این دامپزشکه پیدا میشه میزنه کود میپاشه به کاسه کوزه همشون !

 البته خیلیم بد نیس .  چون لااقل تو زیرا ب زنیه این آدما تموم اسبا و مهترا و مالکا با هم متحد میشن.

 از چمنه شنیده بودم که میگفت وقتی برا مشکل زایمان رفته بود دامپزشکی دیده بود اونجا عکس یه پیر مرد مهربونو مقتدری هس که همه جا چسبوندن .

 همه دامپزشکام دوسش دارن . در مورد روش های مداواش داستانها میگن . ظاهرا پیر مرده موسس اداره دامپزشکی شهرستان بوده . دامپزشکا همشون سعی میکنن تیپشونو مثه پیرمرده کنن . آخه ظاهرا یه مقرراتی هس که میگه هر کی به اون شبیه تر باشه اضافه کاریه بیشتری بهش تعلق میگیره !

 چمنه خیلی چیزای دیگه هم اون جا دیده و شنیده بود که با عقل اسبی من جوردرنمیاد ، ولی یه چیزی گفته منم با تموم وجود باور کردم.

  به قول چمنه تنها کسی که واقعا شبیه عکس تو قاب هس همین دامپزشک جوونه خودمونه .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد