به نام خدا
در دوران دانشجوئی مدتی را بعنوان کارمند دفتر خانه اسناد رسمی مشغول بکار شدم . قبل از آنهم حدود یکسالی بعنوان کارآموزی حین دانش اندوزی در اداره آگاهی کار کردم و در نهایت هم ضمن همکاری با بعضی وکلای دادگستری امور حقوقی چند شرکت خصوصی را در شیراز انجام می دادم. بوقت خدمت وظیفه نیز در مقام افسر قضایی و مشاور حقوقی فرماندهی و وکیل ایثارگران ایفای وظیفه نمودم .
در آن ایام دلمشغولیهای مخصوصی مرا رها نمی کرد:
« عدالت چیست ؟» و« آیا نمی توان در همین شرایط موجود عادل بود؟»
به دنبال این ذهنیات در سال 75 وارد قوه قضائیه شدم و پس از طی دوران گزینش و آموزش در سال 77 بعنوان قاضی تحقیق دادگستری بندر ماهشهر شروع بکار نمودم . سمتهای دادرسی و ریاست شعبه پنجم همان شهرستان و ریاست دادگاه بخش رامشیر نیز در چند ساله گذشته به ترتیب به دست آمده و از دست رفته اند و هم اینک و هم زمان با احیاء دادسراها افتخار تصدی ریاست دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان آبادان را دارم .
من هم همانند بسیاری از ابناء بشر در رویاهایم ایجاد تغییرات مثبت در جامعه و اعمال نظم و عدالت را به شرط داشتن پستهای عالی رتبه به سهولت میسر می دانستم ،امّا به تدریج که مدارج ارتقاء شغلی را طی کردم متوجه شدم هر چه قدرت بیشتری بدست بیاوری موانع قدرتمندتری نیز مواضع تو را تهدید می کنند تا آنجا که امروز و از این پایین تصویری هر چند نه چندان واضح ، امّا قابل فهم ـ از تمامی آنچه جایگاهی چون ریاست قوه را در خود می فشرد در ذهنم ترسیم شده است و روز به روز بیشتر به این فرضیه که الملوک علی دین الناس ! معتقد می شوم .
از آنجا که اعتقاد دارم می توان از ارواح همسو و افکار هم جهت همیشه و در همه حال بهره جست در سال 80 و بلافاصله پس از آشنایی با رایانه و اینترنت اولین وبلاگم تحت عنوان :«این صدای یک قاضی است »را در ماهشهر راه اندازی کردم. وبلاگ« قضاوت» را که امروز به دادستان تغییر نام یافته نیز در همان روزها آماده کردم . حاصل کار شبکه ای ام در رامشیر یک وب سایت آزمایشی بر سرور رایگان نت فیرمز و یک وبت سایت دیگر بود که به هزینه شخصی راه اندازی اما هیچگاه کامل نشد .پس از حضور در آبادان به کمک بزرگی گمنام در عالم رایانه سایت دادستان دات نت را براه انداختم و وجه تسمیه این وب سایت نیز نه عنوان شغلی ، بلکه مفهوم زیبایی است که عبارت دادستان در زبان پارسی دارد .
در هر حال امروز با وجودی که درون گود قرار دارم می دانم که تغییرات مثبت همیشه ممکن است و اگر نبود امروز ما با دیروز هیچ تفاوتی نداشت ،هر چند که بالیدن طفل در دیده والدین نمود چندانی نداشته باشد. با نگاهی به گذشته می توانیم این تغییرات را بخوبی مشاهده کنیم و چنانچه به تقدیر سربازان سرای عدل نمی اندیشیم دست کم به تقبیح آنان نیز دست نیازیم . شاید فردا روزی هم از بیرون گود به نبرد با گردان باید پرداخت و بسا سایتی و صفحه ای بر وب که بستر ساز چنین سازی باشد .
پورنگ مکوندی
سلام.خوبی دوست تازه.من تو وبلاگم یه ایده(یا بهتر یه پیشنهاد) مطرح کردم.خوشحال می شم که نظرتونو راجع به این پیشنهاد بگید.
سلام از وبلاگت دیدن کردم نوشته هات خیلی خوب بود به وبلاگ منم سر بزن
با سلام - اقای مکوندی محترم -از شما بعنوان یکی از مسئولین سیستم قضائی انتظار دارم جایی که حق وناحق
بوضوح مشخص است و اظهرالمن الشمس میباشد در مقام دفاع از حق برایید . البته میدانم که سعی شما همین است
ولی کافی نیست وبرخی ادارات که تخلفاتشان برای عموم
روشن است متاسفانه برخی مسئولین نیز با چشمانی بسته
از انها دفاع میکنند . اقای مکوندی با شناختی که از شما دارم
خوب میدانم که متوجه میشوید کدام اداره متخاف را میگویم
سرور گرامی برای شما آرزوی موفقیت و کامیابی دارم.بعضا از خودم میپرسم که یک شخصیت قضایی که گاهی باید بی نهایت قاطع و حتی خشن باشه چطور ممکنه که اینقدر اهل امور فرهنگی باشه و در ضمن دارای چهره ای هنری هم باشه و در هر دو عرصه هم موفق؟؟؟سبز و پیروز باشید.