می گویند کسی به اطلاع لویی نمی دانم چندم فرانسه رساند که مردم در اثر عدم امکان تهیه نان در حال مرگند،پادشاه با ادایی فیلسوفانه پاسخ داده:
« چرا کیک نمی خورند؟»
حال حکایت مباحث ظاهرا حقوقی اخیر بعضی وبلاگها است.اصطلاحاتی از قبیل پارلمان در تبعید و امثاله در مجادله ای
چند نفره مورد استفاده قرار می گیرد و حتی اگر تعداد مطلعین از این محاوره نیز بیش از این ناچیز بودتنها تصور غیر انتزاعی ممکن بر خواننده آگاه تحلیل لویی خان خواهد بود و بس.
مشکل انتلکتوئلیسم در ایران دو چیز است:یا تجریدیا نا امیدی از تجربه.نظریات اهل نظر یا در دیار عجایب آلیس صادر می شود یا
مصدر آن با دیدن تصویر نظر در دید عوام کالانعام! حکم عاق خلق را نیز به باد افره نا لایقی صادر می نمایدو اینجا دقیقا جایی است که موج سواران تاج بر سر از آن نمونه که اخوان گوید تخته ها را بر امواج گرده توده به قصد کشیدن تسمه فرش خواهند کرد.
نا امیدی بزرگترین گناه است.اولا کعبه خدایی دارد ،ثانیا سوشیانت خواهد آمد...
قاضی
استادشما این مطالب را باالبداهه می نویسید ؟؟!! اخه این کلماتی که بکار می برید زیر بار معانی خم شده اند یعنی از هر کلمه بیش از توان ان معنی می بارد. همیشه سالم باشید ضمنا منزل نو مبارک ما هم امشب در عالم بی خوابی کاخی !در این سرزمین ساخته ایم!!
مجددا سلام اگر فونت متن را کمی بزرگتر کنید بهتر خوانده می شود.
جناب پورنگ با سلام . انچه فرموده بودید درست است .من هنوز هم باور نمی کنم که وکیلی به نام قاضی از موکلش پول بگیرد . اما خود من بنام ارباب شعبه پول گرفته ام !! اگر چه می دانم این کار شرعا و قانونا درست نیست .به قاعده اضطرار که در حدیث شریف فرموده: رفع عن امتی من اضطر...
اگر درست گفته باشم. و از این پول اندک ریالی برنداشته ام و همه را به به رئیس دفتر و بایگان داده ام . چه کنم وقتی که به راحتی می گویند وقت رسیدگی ات را در نیمه دوم سال خواهیم داد. و وقتی فقط ده هزار تومان می دهی وقت رسیدگی را چهل روزه می زنند.!! به کجا شکایت کنیم ؟؟!! وکیلی که هر روز با اصحاب دفتر سرکار دارد چگونه می تواند از این امور بی توجه بگذرد. دو سال قبل من با مشورت رئیس مجتمع و البته نه برای رضای حق که از ترس اتهام مبلغ اندکی را به عنوان عیدی به چند نفر از کارکنان شریف عیدی دادم. ما خیلی مقدس بودیم دست از پا خطا نمی کردیم ! اما ....
نمی توانم گناهان ارتکابی را توجیه کنم !! عرض می کنم که در هر صورت همه اینها موجبی برای توهین به وکیل نخواهد بود . چرا که فرق وکیل و قاضی در همان برگ ابلاغی است که هر لحظه امکان کان لم یکن شدن ان وجود دارد.و...
این داستان رو درباره ی ماری آنتوانت نقل می کنن که زن لویی شانزدهم بوده یعنی ملکه ی فرانسه! :) البته اتریشی بوده و مردم فرانسه به همین دلیل هی تو سرش میزدن و آخر کار هم که با گیوتین سرشو زدن و خیال تمام قاضی های فرانسه رو راحت کردن :)